هـمـه با هــم

برای فــردای ایتـــام

اخبار

مصاحبه با محمـــد، کسب‌کننده مقام چهارمی مسابقات کشوری اذان

«مهربان خواهم بود با کودکان محروم از مهر پدر»

«مهربان خواهم بود با کودکان محروم از مهر پدر»
شماره را می‌گیرم، چند بوق می‌خورد، نوجوانی با صدایی لبریز از شور و شعف پاسخ می‌دهد، حدس می‌زنم که خودش باشد اما دوباره می‌پرسم، با خنده‌ای پر نشاط خودش را معرفی می‌کند: محمد ۱۵ ساله از استان چهارمحال‌وبختیاری

محمد، یکی از فرزندان موفقی است که موسسه عترت بوتراب از۶ سال گذشته تحت‌پوشش دارد. او موفق شده مقام چهارم کشوری کمیته امداد امام خمینی (ره) در مسابقات اذان سال ۹۷ و چند مقام دیگر استانی در رشته قرآن و اذان را کسب نماید.

خودش می‌گوید از سن دوازده سالگی با قرآن انس پیدا کرده‌ام و گلبانگ اذان، اهورایی‌ترین کلام زندگانی‌ام شده؛ زندگانی که در پیچ‌و‌خم فراز و فرودهایش خیلی زود مرد شده‌ام.

ادامه می‌دهد: «در این سال‌ها رنج‌های زیادی کشیده‌ام؛ از رنج هم‌بازی نشدن هم‌سالان بگیر تا رنج نبود پدر، رنج نگاه‌های حسرت‌آلود کودکانه‌ام به دفترهای قشنگ هم‌کلاسی‌ام، ناهار خوردن‌های هول هولکی و شتاب‌زدگی پاهایم برای رسیدن به کار. من از دوازده سالگی همراه با درس کار کرده‌ام تا بتوانم روی پای خودم باشم و به شانه خودم تکیه کنم.

از کودکی‌اش می‌پرسم و از خاطرات پدرش. می‌گوید با این که هنگام مرگ پدر ۵ سال بیشتر نداشتم اما چهره بابا را هنوز به یاد دارم. ماشین کوکی کوچکی که آخرین یادگارش بود و تصویرش هنوز در حافظه سیاه و سپیدم در برابر چشمانم کوک می‌خورد و می‌رود و می‌رود و می‌رود و ناگاه می‌ایستد و محو می‌شود از خاطرم...

حادثه رفتن پدر را هم یادم هست. با تمام کودکی‌ام شاهد جان دادن عزیز‌ترین فرد زندگانی‌ام بودم، حادثه‌ای که هنوز هم که هنوز است برایم غم‌انگیز، درد ناک و باورنکردنی‌ست.

اما جالب است بدانید که این مرد جوان خودش را انسان خوشبختی می‌داند چون که تعریفش از خوشبختی داشتن تکیه‌گاه است. تکیه‌گاهش پدر بزرگی‌ست که جای خالی پدر را نمی‌گیرد اما همچون پدر همیشه و همه‌جا هوایش را دارد و دلسوز او است.

علاقه زیادش به تاریخ و سرگذشت اقوام گذشته و تحقیق درباره تمدن و فرهنگ گذشتگان، بزرگ‌ترین هدف او را شکل داده، دوست دارد معلم تاریخ شود.

می‌دانی بزرگ‌ترین آرزویش چیست؟

آرزو دارد نور عشق بیفشاند بر سر کودکان محروم از نعمت پدر. می‌گوید: بزرگ‌ترین آرزویم این است که روزی آنقدر پولدار شوم تا بتوانم در کنار بچه‌هایی که پدر ندارند، باشم و همان‌گونه که اکنون دستانی مهربان‌تر از خورشید دستان خالی مرا گرفته‌اند، من نیز خورشید شوم و مهربانی بیفشانم.

مرد جوان بوتراب می‌گوید علیرغم محدودیت‌ها و مشکلات مالی که داشتم، این که توانستم از سن دوازده سالگی روی پای خودم باشم، برایم غرور انگیز و افتخارآفرین است. به هم‌سن‌وسالان خود توصیه می‌کند که هرگز ناامید نشوند و مشکلات مالی سد راه دست‌یابی به اهدافشان نشود. استعدادها و توانایی‌های خودشان را باور کنند و بدانند که با تلاش و همت و خواستن و تکیه بر قدرت بیکران خداوند می‌شود تمام غیرممکن‌ها را ممکن ساخت.

درآستانه بهار و نوروزی زیبا برای همه سالی پر از تندرستی و سلامتی و موفقیت آرزو می‌کند و می‌گوید خدا را شاکرم که همیشه و همه‌حال نگاه لطفش از من برنگشته، از پدر بزرگ و مادر عزیزم بخاطر زحماتی که برایم کشیده‌اند سپاس‌گذارم و در آخر قدردان لطف و عنایت همیشگی موسسه بوتراب که حمایت‌های مادی و معنوی‌شان بزرگ‌ترین دلگرمی‌ام بوده هستم.

۱ فروردین ۱۴۰۱ ۱۹:۰۳
روابط عمومی خیریه عترت بوتراب |

نظرات بینندگان

نام را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید